عروس مستجاب الدعوه...
- جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ق.ظ
قبل از مراسم عقد علی آقا نگاهی به من کرد و گفت : شنیدم که عروس هر چه از خدا بخواهد اجابتش حتمی است . گفتم چه آرزویی داری ؟؟
در حالی که چشمان مهربان را به زمین دوخته بود گفت : اگر علاقه ای به من
دارید و به خوشبختی من می اندیشید لطف کنید از خدا برایم آرزوی شهادت را
بخواهید .
از این جمله تنم لرزید چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز
زندگی اش بی نهایت سخت بود ، سعی می کردم طفره برم اما علی آقا قسم داد در
این روز این دعا را در حقش بکنم ناچار قبول کردم .
هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم . و
بلا فاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم . آثار خوشحالی در
چهره اش آشکار بود . مراسم ازدواج ما در حضور آیت الله مدنی و تعدادی از
برادران پاسدار برگزار شد .
نمی دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت الله مدنی همه به فیض شهادت نائل شدند .
همسر شهید علی تجلایی