داستان ما و میلیونر زاغه نشین !
- چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۵۵ ب.ظ
"جمال" پسری کم سن و سال است که در زاغه های بمبئی زندگی می کند . او در
مسابقه ای با نام « چه کسی می خواهد میلیونر شود ؟ » شرکت می کند و در
نهایت می تواند جایزه 20 میلیون روپیه ای را ببرد .
در جریان مسابقه می بینیم در هر مرحله جایزه ای به شرکت کننده تعلق میگیرد و
شرکت کننده تنها با رد و گذشت از آن می تواند در مرحله بعدی مسابقه شرکت
کند و البته هربار جایزه بیشتر از قبل است .
ریسک مراحل بالاست و هر لحظه ممکن است با پاسخ اشتباه از دایره مسابقه خارج شود و این ریسک در مراحل پایانی بیشتر و حساس تر میشود .
در این بین با مشکلات فراوانی هم روبرو میشود . تهدید ، تطمیع ، قرنطینه شدن و غیره .
در مرحله یکی مانده به اخر ، "جمال" جایزه 10 میلیون روپیه ای را به امید
دریافت جایزه نهایی پس میدهد و البته پاسخ سوال آخر را هم نمیداند . او با
انگیزه یک عشق قوی وارد این بازی شده است و می گوید پیش میروم تا هرچه
قسمتم باشد نصیبم شود .
در کمال تعجب در مرحله اخر پاسخ را درست انتخاب می کند و برنده میشود .
................................این داستان از دید یک فرد مادی نوشته شده ولی بهترین شیوه برای رساندن مفهوم «حرکت مجاهدانه همراه با توکل به خدا» ست .
این شیوه را می توان با بسیاری از جنبه های زندگی تطبیق داد و در آنها اعمال کرد اما می خواهم آن را برای وضع امروز کشور مطرح کنم .
سالها بود حکومت مستبد و دیکتاتور پهلوی بر این کشور حکم می راند . از جاده سازی های زمان رضا شاه گرفته تا انقلاب سفید محمدرضا همه نشانه های پیشرفت کشور فرض میشد . در این میان مستشاران خارجی در گوشه و کنار کشور و در بخش های مختلف دیده میشدند که ظاهرا به پیشرفت ایران کمک میکردند .
دانشگاه ها ساخته میشدند و دانشجویانی پرورش می یافتند که چرخ علمی کشور تا جایی که مستشاران خارجی اجازه میدادند بچرخد .
نیروی نظامی ما در منطقه بسیار قوی شده بود .
با وجود غارت منابع کشور توسط غرب ، تاحدی ارزاق مردم تامین میشد .
حاکمان دیکتاتورآزادی با مفهوم غربی را رواج داده بودند. همان آزادی که اکنون در وهم و خیال برخی جزو آرزوهاست !
اما ملت انقلاب کرد و همه اینها را پس زد . چون این جوایز کوچک برای زندگی را نمی خواست .هدف و خواستی بزرگتر داشت .
ملت بزرگ ایران عزت و استقلال در سایه اسلام را می خواست . تحت لوای رهبر نورانی خود توطئه های استکبار را برای استثمار خود دید و به همه جلوه های فریبنده ایجاد شده پاسخ منفی داد .
مشکلات را به جان خرید و خون جوانانش را نثار کرد تا عزیز بماند و اسلام ناب را در وجود خود حفظ کند و پرورش دهد .
حمله نظامی ، تحریم و تهدیدهای مکرر او را از خواست بزرگش باز نداشت .
و اما اکنون میدان امتحان جدیدی باز شده است . باید ببینیم می توانیم از جایزه های کوچک بگذریم ؟
آیا می توانیم در بدترین شرایط ، رضایت خداوند و توکل به او را فراموش نکنیم ؟
رهبر عزیز انقلاب فرمود : « اول شکست هر ملتی زمانی است که معتقد شود نمی تواند کاری انجام دهد»
این مرحله ، مرحله ای سخت تر و نفس گیر تر از قبل است اما با اراده و همت می توانیم پیروز شویم .
هرچند که عده ای کج فهم ، بزرگترین آرزویشان سخن گفتن با موجودی وحشی و خونریز است ،
هرچند که عده ای رفع همه مشکلات را در گرفتن آبنبات خیالی از دست شیطان می دانند ،
هرچند که عده ای خواب پرواز مستقیم ایران – آمریکا می بینند ،
هرچند که عده ای برای خاموش کردن آتش فشان های درون قلبشان خاطره می سازند و آرزوی کنار رفتن مزاحمان اعتدال خودساخته را از مسیر مذاکرات با شیطان را دارند ،
و هرچند که عده ای دلخوش به صنّاری هستند..
ولی ما مسلمانیم و معتقد به قاعده نفی سبیل ( «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً؛ هرگز خداوند برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط را باز نگذاشته و باز نخواهد نمود»، (سوره نساء، آیه ۱۴۱) ) و مومن به پروردگار رزاق ... وعده های حقیری مثل رفع تدریجی تحریم ها نباید ما را از حرکت در راه کسب عزت الهی و استقلال کامل باز دارد . « ملّت ایران باید خود را قوی کند» ( بیانات 93/1/1)
دستان کثیف استکبار وحشی نمی تواند گره ای از مشکلات ما باز کند بلکه بر آن هم خواهد افزود که نمونه آن توهین های بیشرمانه سران آمریکایی و اروپایی به بهانه مذاکره و دادن قطعنامه ست .
مطمئنا کم کردن بخشی از تحریم ها در جهت منافع انها خواهد بود تا کشور ما . ببینید بعد از توافق ژنو نسبت واردات به صادرات را ....
ما کمتر از یک زاغه نشین نیستیم !!
پ ن :قراراست به زودی در مذاکرات گام نهایی به شرط نزدیک شدن دیدگاه ها ، نوشتن متن توافقنامه آغاز شود . کاش مسئولین مربوطه ، ویژگی های یک انقلابی را مرور کنند .